افطاری به همراه آیسا در خونه ما...
امروز خالمینا برای افطار اومده بودن خونه ماوالبته به همراه مادربزرگمینا و همه دور هم جمع بودیم.آیسا هم موهاشو بافته بود.
اینم از سفره افطار:
و صد البته اینم از حلیم بسیار بسیار خوشمزه که دسترنج مامانمه:
بقیه عکسا توی ادامه مطلبه...
بفرمایید تو...
اینم از آیسا موقعی که تازه رسیده بودن:
اینم آیسا با یکی دیگه از ژست هاش:
و حالا ژست بخصوص آیسا:
اینم آیسا در حال تماشای شبکه ی پویا تازشم هم کارتون نگاه میکنه هم دوتا دوتا نون پنیر میخوره:
اینم آیسا و داداشیش:
اینم آیسا در ژستی جدید:
یه کلمه جدید از آیسا...آیسا به خداحافظ میگه حداحابظالهی قربونت...الان که دارم عکسا رو میذارم تو وبلاگ تو بقلم نشسته و همش میکوبونه روی کیبورد یا میخواد موس رو بگیره...خوب من باید برم و با آیسا بازی بززم(به لحن آیسا گفتم)
فعلا بای بای
نظر یادتون نره ها...